...بفرمایید تو من که دارم میرم چرا هلم میدی؟؟؟ درباره وبلاگ به یک جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی رنج را نباید امتداد داد باید مثل یک چاقو که چیزها را میبرد و از میانشان میگذرد از بعضی آدمها بگذری و برای همیشه تمامشان کنی . . . آخرین مطالب ما امدیم با مغزی اکنده از مولوی بزرگ علوی سیمین دانشور...
ببخشید زیاد ادبیات خوندم قاطی کردم... میتونید درکم کنید دارم بالا میارم اینقدر شعر خوندم و حفظ کردم... بیخیال.به خودتون فشار نیارید اس ام اس های زیرو بخونید حال کنید...
پدری به دخترش میگه: دخترم راجع به پیشنهاد ازدواجی که بهت داده اند خوب فکرهایت رو بکن. پدر: پسرم بزرگ شدی میخوای چه کاره بشی؟ مادر و بچه جلوی قفس میمونه...
فریدون هميشه لباس مشكی می پوشيده. دوستاش ميگن چرا هميشه مشكی می پوشی؟ محکوم به اعدام: آخرین آرزوم اینه که پسرم را ببینم. زن از شوهرش پرسيد: چرا وقتي که من آواز ميخوانم، تو از پنجره بيرون را نگاه ميکني و ميخندي؟ مشتري: اين كت چنده؟
سه نفر ایرانی تو دوبی کنار ساحل خليج فارس عليه آمريكا شعار ميدادن و ميگفتن: غضنفر داشت واسه دوستش تعریف میکرد: آره، چند وقت پیش داشتم توی جنگل می رفتم، که یک دفعه یک شیر وحشی بهم حمله کرد، منم نتونستم فرار کنم اونم گرفت منو و خورد. میدونم بیمزه بود ولی برا من یکی خیلی نیاز بود نظرات شما عزیزان: پيوندها
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||
![]() |